سعید جان یکی از بهترین دوستهای اپلایم خودت بودی، توی اینجا هم همینطور
بعد از جر و بحث هفته قبلت خواستم بهت زنگ بزنم با هزارتا قربون صدقه خواهش کنم برگردی ولی وقت نشد
الان هم که زمین و زمان رو گذاشتی روی سرت
یک موضوعی که از دست یک کمی ناراحت شدم اینه که چرا می گی لودگی، هجویات یا مسخرگی
ببین هم امیر چند روز پیش هم غزال و هم یواتب عزیز گفتند اینجا یک اجتماعی هست از کلی افراد با تفکرات متفاوت یکسری هیچ وقت نه پستهای منو می خونند و نه از پستهای من خوششون می یاد ولی به راحتی ازشون می گزرن، اما شاید یکسری خواننده این قبیل پستها باشن، پس هر کس ظرف حداکثر می تونه تشخیص بده حرف کی رو باید بخونه و مال کی رو نخونه
توی تمام زندگیمون هم همینطوره از خیلی از همکارهات و مدیرهات یا نیروهات خوش نمی یاد ولی توی دایره اجتماعی هر روزت یکجایی قرارشون می دی و شاید تحملشون هم کنی، کلا این یک اصلی برای اینکه زندگیت برای خودت راحت تر باشه
سعید جان من در جریان تمام درگیریهات توی فروم قبلی بودم و یادت می یاد که چقدر سر موضوعت با مدیرهای رده بالای اپلای جر و بحث هم کردم ولی اینجا یک ذره ...... نباید اینها رو می گفتی
سعید جان من خیلی خیلی مخلصتم و می دونی که چقدر بهت ارادت دارم و دلم می خواد همیشه هر جا می ریم با ما باشی، ولی شیرازی بسیجی، دکتر جان من انتظار نداشتم
بیا برو اون پست قرمز رنگت رو پاک کن، روی ماه حسین و بچه ها (البته فقط آقایون نه مثل اون دفعه که ...) رو ببوس
بیا به جامعه برادران هیئت
حسین جان سعید جان رو هماهنگ کن