می فهممت. حالا اون که خواهرته خوبه فقط حسودیت میشه که چرا تو نیستی اما خوشحالی که لااقل اون هست. من چی بگم که هرکی فکرشو نمیکردم و خودشم فکرشو نمی کرد الان اونجاست و برام پز میده! مثلاً یه مدیری داشتم 2 سال از من بزرگتر بود اما دکترای برق می خوند تو تربیت مدرس. یک آدم چیپی بود. کل ماه رمضون نهار تخم مرغ آب پز با برنج سفید یخ زده می خورد. بهترین تفریحشم بوستان نهج البلاغه بود. به جز مطالب درسیشم هیچی دیگه نمیدونست اصلاً انگار تو این دنیا زندگی نمی کرد. زبانشم صفر بود. پارسال با یه دختره ازدواج کرد که دختره از کانادا پذبرش گرفت و با هم رفتن. حالا یک عکسایی می ذاره تو ف ب که آدم میگه ای بابا این دیگه اونجا چیکار میکنه. بگذریم که تو عکساش اونجا هم سندل رو با جوراب پوشیده. اخیییییییییییییی غیبت کردم دلم خنک شد