+1(514) 937-9445 or Toll-free (Canada & US) +1 (888) 947-9445
vartig said:

قابل توجه آقا مهيار و دوستاني که در حال رفتن هستن
UN يک برنامه اي داره براي مهاجرها که براي بار اول شما مي تونيد از مزاياي آن در خريد بليت استفاده کنيد
هنوز که قسمت ما نشده ولي يکي از دوستام با همين روش رفت
بليط رو از لوفتانزه مي دن و تقريبا 200-300 دلار کمتر
اگر دوستان علاقمند هستن آدرس رو پيدا کنم بزارم براتون


IOM?​
 
vartig said:

قابل توجه آقا مهيار و دوستاني که در حال رفتن هستن
UN يک برنامه اي داره براي مهاجرها که براي بار اول شما مي تونيد از مزاياي آن در خريد بليت استفاده کنيد
هنوز که قسمت ما نشده ولي يکي از دوستام با همين روش رفت
بليط رو از لوفتانزه مي دن و تقريبا 200-300 دلار کمتر
اگر دوستان علاقمند هستن آدرس رو پيدا کنم بزارم براتون

آقا مهیار عزیز
یک مطلبی در اپلای ابرود از آقای پارسا در تاپیک 29 تایی ها بیان شده است که خواندنش برای شما و دیگر دوستان خالی از لطف نیست
اینجا
 
Pani85 said:
میدونم کلی فرمودین ولی من یکی به هیچ عنوان تغییر عقیده بابت مدیریت اونجا ندادم
وقتی اولین پیغام رو برای آقا مهرداد فرستادم دقیقا نوشتم
میدونم مدیریت چنین سیستمی چقدر سخت و طاقت فرساست
الان هم همچنان همین نظر رو دارم
شما توی تاپیک اعتراض به عملکرد مدیران اونجا برین میبینین واقعا یه
لحظه جای اونها بودن چه شرایطی داره

مشکل اصلی من بیشتر با نحوه برخورد بچه ها با هم
و در کنارش قضاوت ها و برخوردهای ناعادلانه و جانبدارانه مدیران جزء اونجا بود

شما اگه دقت کنین متوجه میشین یه تعداد مدیران جزء با تعدادی بچه ها
بیشتر دوستن تا حدی که خلاف های اونها رو میبینن ولی به روی خودشون نمیارن
باند بازی به شدت در این رده در جریانه که خیلی راحت میشه متوجه تعدادیش شد

به هر حال ماهیت و ذات آدمی تغییره و اجتناب ناپذیر

پانی جان به هیچ وجه منظورم شما و دوستان عزیزی مثل پیمان و ... نبود . من کلی عرض کردم و منظورم بیشتر صبر و تحمل سختی راه و به خصوص اوایل ورود به مقصد که ایشالا به زودی نصیب همه بشه ، بود
.
 
Ivan. said:


بله
يک برنامه براي مهاجرها داره که در خريد اولين بليط کمک مي کنه
تقريبا 200-300 که حالا رقم قابل توجهي هست
مخصوصا اگر خانواده باشه براي هر نفر اين مقدار زياده :)
[/quote]
 
vartig said:

قابل توجه آقا مهيار و دوستاني که در حال رفتن هستن
UN يک برنامه اي داره براي مهاجرها که براي بار اول شما مي تونيد از مزاياي آن در خريد بليت استفاده کنيد
هنوز که قسمت ما نشده ولي يکي از دوستام با همين روش رفت
بليط رو از لوفتانزه مي دن و تقريبا 200-300 دلار کمتر
اگر دوستان علاقمند هستن آدرس رو پيدا کنم بزارم براتون



ممنون دوست عزیز، خوش آمدید
اگر محبت کنید آدرس بدید ممنون ولی اکانت شما اجازه گذاشتن لینک رو بهتون نمیده من ایمیلم رو براتون می فرستم بدید من اینجا برای دوستان پست میزارم
 
farhadjoon said:
شیخی را از احوالات مهاجرت پرسیدند، بگفت هم چون شب اول قبر ماند و هرکسی را بسته به سنگینی نامه ی اعمالش حکمی دگر است.
لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.
اول) نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند. از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظار در صف طویل درب سفارت و دارالترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل است و این خود اول قدم است.
دوم) استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروزترین مردمان جهان می داند و هموطنانش را به چشم کور و کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.
سوم) عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته ها رهسپار می شود.
چهارم) شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان نیمه عریان و مو طلایی شادان از کنار وی عبور می کنند. مردان مسلمان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و غالباً هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب صف می بندند تا سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.
پنجم) بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی ناگهان از "کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل" تبدیل به "کاترینا ماریا سانتا کروز" می شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله بطور حتم موههای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زهره ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن های کوتاه و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.
ششم) غربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد و ناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موههای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای نون خشکی می افتد و دیدگانش از اشک تر می شود.
مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟ نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت:
هفتم را هر کس خودش مینویسد!​

فرهاد جان بسیار زیبا بود.
ولی خوب بود منبع آن را نیز اعلام میفرمودید
وبلاگ نسوان ... اگه اشتباه نکنم
.
 
[rtl]
این موسسه رو یکی از مهاجرا که قبل از رفتنشون ازشون کمک گرفته بود بیش از یک سال پیش به من معرفی کرده بود. نمی دونم هنوز خدماتشون به همون نحو هست یا نه!
http://www.iomtehran.net/index.htm
[/rtl]

vartig said:

قابل توجه آقا مهيار و دوستاني که در حال رفتن هستن
UN يک برنامه اي داره براي مهاجرها که براي بار اول شما مي تونيد از مزاياي آن در خريد بليت استفاده کنيد
هنوز که قسمت ما نشده ولي يکي از دوستام با همين روش رفت
بليط رو از لوفتانزه مي دن و تقريبا 200-300 دلار کمتر
اگر دوستان علاقمند هستن آدرس رو پيدا کنم بزارم براتون

 
مهیار عزیز و دیگر دوستانی که پاس ریکوئست شده اند
بایستی درب سفارت کانادا در تهران را دخیل ببندید و ایشان را متقاعد سازید همانند روال سال های گذشته با یک یا چند کوریر قرارداد ببندند تا توسط این کوریر پاس شما تحویل سفارت کانادا در تهران شود و خود سفارت با پست سیاسی که در اختیار دارند با ورشو و یا آنکارا این پاسپورت ها را انتقال دهند و مشکلات به حداقل رسد و پس از الصاق ویزای مربوطه توسط کوریر مربوطه از سفارت تهران تحویل و به شما مسترد شود
انشاالله
 
utab said:
مهیار عزیز و دیگر دوستانی که پاس ریکوئست شده اند
بایستی درب سفارت کانادا در تهران را دخیل ببندید و ایشان را متقاعد سازید همانند روال سال های گذشته با یک یا چند کوریر قرارداد ببندند تا توسط این کوریر پاس شما تحویل سفارت کانادا در تهران شود و خود سفارت با پست سیاسی که در اختیار دارند با ورشو و یا آنکارا این پاسپورت ها را انتقال دهند و مشکلات به حداقل رسد و پس از الصاق ویزای مربوطه توسط کوریر مربوطه از سفارت تهران تحویل و به شما مسترد شود
انشاالله

تا دستورالعملی نداشته باشن سفارت هم نمیتونه کاری بکنه
 
بچه ها جون از کجا بفهمیم کی بهمون امتیاز داده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :P
 
[rtl]
دوست عزیز موضوع اصلی که از نتایجش عدم انجام مراحل ویزاهای مهاجرین در سفارت تهران هست تعطیل شدن بخش کنسولی سفارت می باشد. در هر سفارتخانه امور مربوط به ویزا (از هر نوع) از وظایف بخش کنسولیست.
متاسفانه غیر از متقاضیان مهاجرت، بزرگترین مشکل را ایرانیان مقیم کانادا که خانوادهایشان برای دریافت ویزای دیدار آنها به مشکل خورده اند دارند. علی الخصوص پدر مادرهای مسنی که رفتن تا ترکیه برای گرفتن ویزا برایشان دشوار است!
کاشکی حتی 1% میشد از منطق سیاستهای اداره مهاجرت کانادا سردرآورد!
[/rtl]

utab said:
مهیار عزیز و دیگر دوستانی که پاس ریکوئست شده اند
بایستی درب سفارت کانادا در تهران را دخیل ببندید و ایشان را متقاعد سازید همانند روال سال های گذشته با یک یا چند کوریر قرارداد ببندند تا توسط این کوریر پاس شما تحویل سفارت کانادا در تهران شود و خود سفارت با پست سیاسی که در اختیار دارند با ورشو و یا آنکارا این پاسپورت ها را انتقال دهند و مشکلات به حداقل رسد و پس از الصاق ویزای مربوطه توسط کوریر مربوطه از سفارت تهران تحویل و به شما مسترد شود
انشاالله
 
Ghazalllll said:
[rtl]
این موسسه رو یکی از مهاجرا که قبل از رفتنشون ازشون کمک گرفته بود بیش از یک سال پیش به من معرفی کرده بود. نمی دونم هنوز خدماتشون به همون نحو هست یا نه!
http://www.iomtehran.net/index.htm
[/rtl]

هنوز این خدمات رو ارائه میدن ولی فقط به مهاجرین. حتما باید ویزای مهاجرت رو داشت.
مثلا الان مهیار برای سفر به ورشو نمیتونه از این خدمات استفاده کنه​
 
Zandi said:
پیمان عزیز

منم خوشحال میشدم که شما برمیگشتید

من پست شما و جواب مدیران آآ را دیدم، قبول دارم که به شما خوب جواب ندادن و میتونستن خیلی بهتر به شما جواب بدن

و لازمه که غیر از قوانین فروم، اصول ابتدایی یک مدیریت خوب را را هم به مدیران آموزش بدن



من دارم یک نامه برای ادمین آآ مهرداد مینویسم و همه مواردی که باعث شد عده ای از اونجا دل بکنن مینویسم، بهرحال اون ادمین هست و براش مهمه که کاربران بیشتری در فروم باشه، و شاید اصلا در جریان خیلی از کارهای مدیران نباشه و همین طور برعکس شاید ما در جریان خیلی امور نباشیم، الان به نظر من کسی باعث شد حسین کاظمی از آآ بیرون بیاد، جناب امیر راد بود که دائم خودشو قاطی مدیرت میکنه و پیام های مدیریتی میفرسته که شما پستت بر خلاف قانون فلانه خیلی دوست داره مدیر بشه ، من اینم براشون مینویسم که جلوی این کاربران که عین بچه ها خودشیرینی میکنن، بگیرن،
بنده به خاطر امیرآراد عزیز از سایت بیرون نیومدم و اصلاً بنده از آآ بیرون نیومدم! بنده گلایه هام رو در پاسخی خصوصی به ایشون گفتم، پست ایشون هم امروز ویرایش شد. انتقاد اصلی من به مدیران محترم سایت بوده. علتی که این روزها در آآ پست نمی زارم هم یکی اینه که اصلاً خبر خاصی نیست دیگری اینکه فعلاً خیلی دل آزرده هستم از شرایط به وجود اومده
جسارتاً باید عرض کنم بنده چند روز پیش یک نامه چهار صفحه ایی نوشتم برای یکی از مدیران بلند پایه سایت، ایشون هم با صعه صدر نامه رو خوندن و چند پیام خصوصی هم بین ما رد و بدل شد اما متاسفانه تا الان زمینه مشترکی پیدا نکردیم برای ادامه بحث. (البته ناگفته نماند که ایشون هم خیلی گلایه داشتن از کامنتها و پیامهای خصوصی بعضی از دوستان که متاسفانه حرمتها رو نگه نداشتن!!!) ماحصل کلام من هم این بود که وضعیت خاص فروم 38 رشته ایی ها اونطور که باید و شاید توسط برخی مدیران مورد عنایت قرار نگرفته. بسیاری از کاربرانی که اونجا رو ترک کردن بنا به شهادت "لیست کاربران سایت" جزو کسانی بودن که بالاترین امتیازهای سایت رو داشتن و مورد احترام کاربران دیگه بودن. این رو به دور از هر تعارف و خودشیرینی میگم، من خودم به شخص از بسیاری از تحلیلهای دوستان در مورد ظرفیت ویزا، تعداد پرونده های ویزا آفیس ها و... استفاده کردم. در بسیاری موارد این دوستان به سوالات کلی بچه های فرومهای دیگه هم جواب میدادن. قوانین و مدیریت فروم تا حالا باعث شده فروم انسجام خودش رو حفظ کنه و در این مورد من ازشون تشکر می کنم ولی آآ سایتی مثل سایتهای موزیک و فیلم نیست که مدیران آپلود کنن و کاربران فقط مصرف. آآ اگر سایت شده بخش مهمی از اون هم به خاطر اطلاعت مفیدی بوده که کاربرانش در اختیار بقیه گذاشتن. صحبت من این بود قوانین و مدیریت سایت با همه نکات مثبتشون در دو محور شکست خوردن یکی حفظ فضای با نشاط فروم فدرال، دیگری هم حفظ کاربران با سابقه سایت
 
واي من واقعا" عاشق مرحله 5 مهاجرت فرهاد جون شدم . ;D ;D ;D ;D]​