Ivan.
Full Member
- Jul 18, 2012
- 8
- Category........
- Visa Office......
- Warsaw
- NOC Code......
- 2143
- Job Offer........
- Pre-Assessed..
- App. Filed.......
- 21-04-2009
- Doc's Request.
- 11-05-2009
- AOR Received.
- 06-09-2009
- File Transfer...
- 01-12-2011
- Med's Request
- 16-04-2012
- Med's Done....
- 21-04-2012
- Passport Req..
- Not yet
- VISA ISSUED...
- Not yet
- LANDED..........
- Toronto
اندر احوالات شیخ جیسون کنی
آن تپل خوردنی
آن کلافه از تنهایی و بی زنی
آن وزارتش بی در و پیکر و رفتنی
آن مغزش تهی از حتی یک پنی
آن تصمیماتش شنیدنی و گفتنی
سیدنا و امامنا و مولانا حاج شیخ جیسون کنی (اتمام الله وزارته) ۱
وزارت مهاجرت را عهده دار بود
و در دادگاه شاکیان مهاجرت گرفتار بود
و به موفقیت در دادگاه همچنان امیدوار بود
نقل است چو از مادر بزاد از شدت نبوغ و کثرت شادمانی٬ پزشک معالج را این پراسس فرمود
آورده اند شیخ روزی مریدان را گفت: آنقدر که من مصلحت مهاجرین را شناسم٬ آنان خود نشناسند
و مریدان نعره ها زدند شناسایی شیخ را و طایفه ای از حال بشدند و کلاغ پر کنان و بر سر زنان به سوی پارلمان کانادا بشتافتند
گویند سی سال عبادت کرد چنانچه حتی یک روز مقبول حق واقع نشد و خطاب آمد که به کابینه دولت هارپر شو و در وزارتی بدین نام و نشان وارد شو که سالها بمانی و خلق را خدمت رسانی!!!!! پس به سی آی سی آمد و وزیر شد امور مهاجرت را
روزی آفیسری را پرسید: فرق بک گراند چک و سکوریتی چک را چگونه مییابی؟ و آفیسر خجل شد از ندانستن و انگشت به دندان حیرت گزید که فرقی ندید بین آن دو و شیخ از حال بشد. و چون پس از سه روز بهوش آمد صحیفه ای در ۳۸ جلد در فرق مفترق ایندو بنوشت که بر دروازه تمام ویزا آفیسها بیاویختند تا قیام قیامت
گویند از فرط پرهیزکاری به هر کس که دوست میداشت مدیکال داد و بر هر که خشم گرفت بینوا دسیژن مید گشت٬ دسیژن مید گشتنی
در تعبیر سلوک وی آورده اند چنان در ایجاد اخلال در امر مهاجرت استاد بود که چون دست بکار میشدی همگان در عجب میشدی از کثرت علم و دوراندیشی شیخ. چنانکه با تعطیلی ویزاآفیس تهران٬ جماعتی سرگشته و حیران در پی ویزای شنگن و سفر به ورشو اند
گویند چون به بستر بیماری افتاد او را گفتند: وصیتی بنما مریدان را که چون برفتی آویزه گوش کنیم عافیت را
و شیخ گفت: سی ۵۰
و گویند تا این معنی را در نیابند شیخ زنده است تا یوم قیامت و در حدیث است فرشتگان هر سال اول جولای مدهوش شوند از هیبت این کلمه و الله اعلم
و مریدان همچنان مدهوشند از این معجزت که گفته اند: شیخنا حی و لا یموت
و این داستان را بدین علت آوردم تا بدانند نااهلان که هرکسی را بهر کاری ساخته اند جز شیخ را که بهر هیچ کاری نساختند بخصوص وزارت٬ تا چشم عاقبت اندیش بگشایی و بر عبث نپایی
باشد تا نوبت پاس ریکوئست به ما نیز برسد
انشاالله
آن تپل خوردنی
آن کلافه از تنهایی و بی زنی
آن وزارتش بی در و پیکر و رفتنی
آن مغزش تهی از حتی یک پنی
آن تصمیماتش شنیدنی و گفتنی
سیدنا و امامنا و مولانا حاج شیخ جیسون کنی (اتمام الله وزارته) ۱
وزارت مهاجرت را عهده دار بود
و در دادگاه شاکیان مهاجرت گرفتار بود
و به موفقیت در دادگاه همچنان امیدوار بود
نقل است چو از مادر بزاد از شدت نبوغ و کثرت شادمانی٬ پزشک معالج را این پراسس فرمود
آورده اند شیخ روزی مریدان را گفت: آنقدر که من مصلحت مهاجرین را شناسم٬ آنان خود نشناسند
و مریدان نعره ها زدند شناسایی شیخ را و طایفه ای از حال بشدند و کلاغ پر کنان و بر سر زنان به سوی پارلمان کانادا بشتافتند
گویند سی سال عبادت کرد چنانچه حتی یک روز مقبول حق واقع نشد و خطاب آمد که به کابینه دولت هارپر شو و در وزارتی بدین نام و نشان وارد شو که سالها بمانی و خلق را خدمت رسانی!!!!! پس به سی آی سی آمد و وزیر شد امور مهاجرت را
روزی آفیسری را پرسید: فرق بک گراند چک و سکوریتی چک را چگونه مییابی؟ و آفیسر خجل شد از ندانستن و انگشت به دندان حیرت گزید که فرقی ندید بین آن دو و شیخ از حال بشد. و چون پس از سه روز بهوش آمد صحیفه ای در ۳۸ جلد در فرق مفترق ایندو بنوشت که بر دروازه تمام ویزا آفیسها بیاویختند تا قیام قیامت
گویند از فرط پرهیزکاری به هر کس که دوست میداشت مدیکال داد و بر هر که خشم گرفت بینوا دسیژن مید گشت٬ دسیژن مید گشتنی
در تعبیر سلوک وی آورده اند چنان در ایجاد اخلال در امر مهاجرت استاد بود که چون دست بکار میشدی همگان در عجب میشدی از کثرت علم و دوراندیشی شیخ. چنانکه با تعطیلی ویزاآفیس تهران٬ جماعتی سرگشته و حیران در پی ویزای شنگن و سفر به ورشو اند
گویند چون به بستر بیماری افتاد او را گفتند: وصیتی بنما مریدان را که چون برفتی آویزه گوش کنیم عافیت را
و شیخ گفت: سی ۵۰
و گویند تا این معنی را در نیابند شیخ زنده است تا یوم قیامت و در حدیث است فرشتگان هر سال اول جولای مدهوش شوند از هیبت این کلمه و الله اعلم
و مریدان همچنان مدهوشند از این معجزت که گفته اند: شیخنا حی و لا یموت
و این داستان را بدین علت آوردم تا بدانند نااهلان که هرکسی را بهر کاری ساخته اند جز شیخ را که بهر هیچ کاری نساختند بخصوص وزارت٬ تا چشم عاقبت اندیش بگشایی و بر عبث نپایی
باشد تا نوبت پاس ریکوئست به ما نیز برسد
انشاالله